بخشش، فعلی است اُلوهی

بخشش، فعلی است اُلوهی. خدا رزاق است، غفار است، واسع است، ودود است، رحیم است، رحمان است. خدا عین دهشِ بی دریغ و بی چشمداشت است. حتی یک لبخند تو میتواند دلی مرده را زنده کند. وقتی دلی مرده را با یک لبخند زنده میکنی، عین دَم مسیحایی میشوی، حیات میشوی، عین زندگی میشوی. زندگی هرگز نمیمیرد. با بخشیدن یک لبخند، به ساحت اُلوهی بخشش قدم میگذاری. بخشنده میشوی، در هر موقعیتی، از خود بپرس:" اکنون چه چیزی را میتوانم ببخشم؟ اکنون چگونه میتوانم خدمت کنم؟" لازم نیست "چیزی" داشته باشی تا ببخشی، فقط کافیست بخشنده باشی. متخلق به اخلاق اُلوهی بودن مستلزم داشتن "چیز" هایی بسیار نیست. متخلق به اخلاق اُلوهی مستلزم داشتن قلبی سلیم است. آنگاه که آیینه‌ی صفات رحمانی شده‌ای، سرشار شده‌ای. زیرا همه نعمت‌ها به سوی تو هجوم می‌آورند تا خود را در آیینه‌ی رحمانی وجودتو تماشا کنند. در هستی، هر آنچه نازل تر است به دنبال کامل تر از خویش روان است. تو از ثروت برتری، کامل تری. 

رنج و مصیبت هم واقعیت زندگی ماست

انسان سرانجام از رنج ها رهایی می یابد، اما نه به شیوه ای که ایگو توصیه میکند. ایگو چنین گمان میکند: " من نباید رنج ببرم!" خود این گمان موجب رنج بیشتر میشود. رنج و مصیبت هم واقعیت زندگی ماست، و چون هست، پس حتما کارکردی دارد. کارکرد رنج و مصیبت، دمیدن خورشید آگاهی و زدودن تاریکی نادانی و نفسانیت است.

 

eckharttolle-300x300

 

اینان ظریف اند و لطیف

آدمی در مواجهه با گُل ها، کریستال ها، سنگ های قیمتی و پرنده ها، اگر از آگاهی والایی نیز بهره مند نباشد، به سادگی می تواند تشخیص دهد که آن ها چیزی بیش از وجود فیزیکی شان هستند. آدمی به همین دلیل است که به سوی چنین چیزهایی جذب می شود. به دلیل ویژگی اثیری، صورت ظاهر این امور، کمتر از صورت های مظاهر دیگر، ذات اُلوهی شان را پنهان می کند. البته، نوزادانِ انسان و حیوان نیز همین احساس را به آدمی منتقل می کنند. اینان ظریف‌اند و لطیف و هنوز در صورتِ مادیتِ زمختِ خویش قوام نیافته‌اند.
بنابراین بارقه‌های معصومیتی خاص و شیرینی و زیبایی ویژه‌ای را از خود ساطع می‌کنند که این جهانی نیست.