افکار مسموم
نمیدانم دیوارهای اطاقم چه تأثیر زهرآلودی با خودش داشت که افکار مرا مسموم میکرد. من حتم داشتم که پیش از من یکنفر خونی، یکنفر دیوانه زنجیری در این اطاق بوده، نه تنها دیوارهای اطاقم بلکه منظره بیرون، آن مرد قصاب، پیرمرد خنزر پنزری، دایه ام، آن لکاته و همه کسانیکه میدیدم و همچنین کاسه آشی که تویش آش جو میخوردم و لباسهائی که به تنم بود، همه اینها دست به یکی کرده بودند برای اینکه این افکار را در من تولید بکنند.
+ نوشته شده در سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۶ ساعت 20:24 توسط
|