محکوم به ادامه‌ی یکشنبه‌ی سیاه
محکوم به بدون تو در صحن دادگاه

به ردّ گریه‌های تو در آخرین تماس
به اعتراف کردن یک اسم ناشناس

به یک شماره زنگ زدن در کیوسک‌ها
به قتل‌عام مورچه‌ها بعد سوسک‌ها

اندازه‌گیری همه‌ی طول و عرض‌ها
به انفجار بمب در آن‌سوی مرزها!

لو دادن شکافتن هسته‌ی اتم
به مرگ چند شیخ نود ساله توی قم!

به بوسه‌ی یواشکی‌ام داخل قطار
به اعتراف کردنِ جاسوسی بهار

از اعترافِ نفرتم از کاسه‌لیس‌ها
تا اعترافِ خیره شدن به پلیس‌ها

خسته از آن فضا و از این اتّفاق‌ها
در می‌روم به شهر قشنگ الاغ‌ها!

در جنگ و صلح دائمی بین زن... و مرد
ارضای گوش و لب وسط شایعات زرد

بحثی جدید بین کراوات و ریش‌ها
برنامه‌های تلویزیون با کشیش‌ها

آینده‌ی عروسیِ با آدم‌آهنی
سیگارهای توی شب شعر کردنی

تریاک قبل چرت، پس از چرت، پشت چرت
دنیای خوبِ جمع شده توی جیب و شورت

پخش کلیپ کشتن بامزه‌ی دو خوک!!
در روز دستگیری ما توی فیس‌بوک

کمپین جمع کردن امضا علیه قند!!
در روز گریه کردن ما پشت چشم‌بند

ارسال دسته‌جمعی مشتی جوک جدید
در سالگرد کشتن ما توی سررسید

محکوم به قیافه‌ی آقای پشت میز
محکوم به تحمّل این مردم عزیز!

از شاخه‌ها رها شده در باد مثل برگ
در انتخاب دائمی مرگ یا که مرگ...