تصور کردم که عاشق شده ام

چون احتیاج داشتم که دوست بدارم و دوستم بدارند،

تصور کردم که عاشق شده ام،

به عبارت دیگر خودم را به حماقت زدم...!

شـیـرجـه هـای نـرفـتـه


فکرش را بکنید کسی خودش را در آب انداخته.

از دو حال خارج نیست؛ یا شما برای نجاتش، خود را به آب می اندازید و در فصل سرما، به عواقب بسیار سخت آن دچار می شوید

یا او را به حال خود وا می گذارید.

شیرجه های نرفته، گاهی کوفتگی‌های عجیبی به جا می گذارند ...

 

تـمـنـا به شادی

 آدم های مبتلا به رنجی عمیق،

وقتی که شاد هستند رنـج شان فاش می شود:

طوری به شادی می چسبند که

انگار از سرِ حسد می خواهند بغلش کنند و خفه اش کنند.

 

jSxtD.jpg