دنیای ما

دنیای بدون در، دنیای پر از بن بست

دنیای فقط در خواب، دنیای سراپا مست

 

 

 

آخرین درِ بسته

 

 

دیروز

می ترسیدم از باز کردن دری

که پشتش در بسته دیگری باشد

امروز می ترسم از دری

که پشتش در دیگری نباشد.

 

کاری جز نرسیدن به تو نکرده ام

 

خسته ام

 

و جز نرسیدن به تو

 

کاری نکرده ام...

 

 

پیاده رو های بی انتها

 

خـــســتـه ام

از ایـن پیـاده روهـایـــــی که

هـیچ گـــاه به پـایــان نمی رسـد

دِلــَم بــُن بــَـســـت مــی خـــواهـــد...!