میگذرند

 

میگذرند

زودتر از آنچه که فکر کنی میگذرند.

عشق ها

اضطراب ها

هیجان ها

باد و باران های یک تابستان اند.

 

photo-2021-01-05-16-44-11

 

 

Sisyphean / The Fall of Every Season

 

 

من یک مهاجرم!

 

 من یک مهاجرم

از رویایی به رویایی

گاه از قطب جنوب سر در می آورم

گاه از دریای کارائیب

گاه سفیدم

گاه , سیاه

با زردها چای می خورم

با سرخ ها چپق می کشم

من در همه جا زندگی می کنم

سرزمین من

به پاهای غازهای وحشی چسبیده است .

 

دوستت دارم و کاری از دستم بر نمی آید

 

این ابرها را

من در قاب پنچره نگذاشته ام

که بردارم.

اگر آفتاب نمی تابد

تقصیر من نیست

با این همه شرمنده توام

خانه ام

در مرز خواب و بیداری ست

زیر پلک کابوس ها

مرا ببخش اگر دوستت دارم

و کاری از دستم بر نمی آید.