دریغا که بار دیگر شام شد

دریغا که بار دیگر شام شد،

سراپای گیتی سیه فام شد،

همه خلق را گاه آرام شد،

مگر من، که رنج و غمم شد فزون

جهان را نباشد خوشی در مزاج،

بجز مرگ نبود غمم را علاج،

ولیکن در آن گوشه پای کاج،

چکیده است بر خاک سه قطره خون

 

 

داستان لاله-صادق هدایت

 

سه قطره خون-لاله

سلام امروز یکی از داستان هایی که به تازگی خوندم رو تو ادامه مطلب براتون گذاشتم.

این داستان اثر صادق هدایت است.

امیدوارم خوشتون بیاد.

ادامه نوشته