آیا نیاز به فراگیری و آموختن دارید؟

برای اینکه بدانید آیا نیاز به فراگیری و آموختن دارید یا نه، کافیست ببینید چقدر از زندگی خود راضی هستید. اگر در ارتباط شخصی حس خرسندی به ما دست ندهد، آیا نباید دلیلش را عدم آگاهی از مهارت‌های مطلوب در برقراری ارتباط با دیگران بدانیم؟ آیا نباید این احتمال را بدهیم که شاید مهارت‌های ارتباطی شایسته‌ای وجود دارند که اگر آموخته شوند و به کار برده شوند، منتهی به روابط مناسب‌تر و احساس همبستگی بیشتری می‌شوند؟ مشکل اینجاست که به راحتی تصور می‌کنیم که این مهارت‌ها وجود ندارند، یا این مهارت‌ها را از قبل آموخته‌ایم! و اگر با این دید، باز هم در روابطمان به مشکل برخوردیم، فرض را بر این می‌گیریم که داشتن رابطه‌ی مطلوب دور از تصور است. اگر هم در محیط دلایلی مبنی بر رسیدن به سطوح بالاتری از خرسندی وجود داشته باشد، مثلا زوجی که در زندگی‌شان موفق هستند، گمان می‌کنیم که برای حفظ ظاهر بیهوده نقش بازی می‌کنند! همه‌ی این کارها به این دلیل است که بتوانیم از حس مسئولیت پژوهش و فراگیری چیزهایی که نمی‌دانیم فرار کنیم. امکان دارد تلاش کنیم شرایط محیطی را تغییر دهیم، اما تغییر در نام‌ها و مکان‌ها گرهی از کار ما نمی‌گشاید و مجدد همان تجارب تکرار می‌شوند. این چرخه مخدوش اونقدر ادامه پیدا میکند تا روزی اقرار کنیم مهارت هایی برای فراگیری وجود داره.

 

همگی یک معنی دارند!

پیروزی، آرامش خاطر، احساس رضایت، همگی یک معنی دارند؛ هریک از دیگری نشئت میگیرد و در یک چرخه ی مثبت به یکدیگر استحکام میبخشند که در نهایت به ارتقا و رشد ذهنی منتهی میشوند و در حالت عکس آن، احساس یاس، نارضایتی و پوچی نیز از هم نیرو میگیرند و در یک چرخه ی منفی به دردهای روانی، اضطراب و بی رغبتی ختم میشوند.

 

 

پ.ن1: امشب این چند خط رو خوندم و بنظرم حرف بزرگی اومد. اینکه احساس رضایت و پیروزی و آرامش خاطر مستقیما به یکدیگر مرتبط اند و به محض اینکه آرامش خاطر یا احساس رضایت نباشه، پیروزی هم نیست! علاوه بر اینکه پیروزی عامل احساس رضایت و آرامش خاطر میشه، احساس رضایت و آرامش خاطر هم عامل پیروزی هست. رابطه این کلمات دو طرفه است. اگر دقت کرده باشید، اکثر قریب به اتفاق از افراد موفق، افراد شادی هستند که حال خوبی دارند. یکی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی، اعتماد به نفس و احساس اطمینان و ایمان است.

پ.ن2: همانطور که نارضایتی و نا امیدی باعث شکست میشه، شکست باعث نارضایتی و نا امیدی میشه. این به اون در!

 

تغییر در مرحله اول

در حقیقت، تغییر در مرحله اول حاصل تمایل به فکر کردن است.