ناراحت نیستم اونی که باید میشد نشد

از این ناراحت نیستم که اونی که باید میشد، نشد.

از این ناراحتم چرا با این که میدونستم اشتباهه با سماجت تمام ادامه دادم؛

از اینکه وایسادم تا به بدترین شکل ممکن ببازم...

 

پ.ن: بنظرم همش برمیگرده به باورهای مخربِ نهادینه شده در اعماق ذهن...

 

همگی یک معنی دارند!

پیروزی، آرامش خاطر، احساس رضایت، همگی یک معنی دارند؛ هریک از دیگری نشئت میگیرد و در یک چرخه ی مثبت به یکدیگر استحکام میبخشند که در نهایت به ارتقا و رشد ذهنی منتهی میشوند و در حالت عکس آن، احساس یاس، نارضایتی و پوچی نیز از هم نیرو میگیرند و در یک چرخه ی منفی به دردهای روانی، اضطراب و بی رغبتی ختم میشوند.

 

 

پ.ن1: امشب این چند خط رو خوندم و بنظرم حرف بزرگی اومد. اینکه احساس رضایت و پیروزی و آرامش خاطر مستقیما به یکدیگر مرتبط اند و به محض اینکه آرامش خاطر یا احساس رضایت نباشه، پیروزی هم نیست! علاوه بر اینکه پیروزی عامل احساس رضایت و آرامش خاطر میشه، احساس رضایت و آرامش خاطر هم عامل پیروزی هست. رابطه این کلمات دو طرفه است. اگر دقت کرده باشید، اکثر قریب به اتفاق از افراد موفق، افراد شادی هستند که حال خوبی دارند. یکی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی، اعتماد به نفس و احساس اطمینان و ایمان است.

پ.ن2: همانطور که نارضایتی و نا امیدی باعث شکست میشه، شکست باعث نارضایتی و نا امیدی میشه. این به اون در!