چه غریب ماندی ای دل

چه غریب ماندی ای دل نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظار یاری، نه ز یار انتظاری

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری

 

photo-2021-06-17-12-41-26

 

Erkan Ogur - Naci Derler

در این سرای بی کسی / محمدرضا شجریان

https://i.ibb.co/yQWR5JS/index.jpg

 

Download

 

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند

 

ادامه نوشته

من در این گوشه

من در این گوشه

که از دنیا بیرون است

آسمانی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آنچه میبینم

دیوار است

 

-هوشنگ ابتهاج

 

 

Rainy Tears - Download

 

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر، نامه رسان من و  توست

 

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست


روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست



گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه‌ی عشق نهان من و توست



گو بهار دل و جان باش و خزان باش ار، نه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

 


این همه قصه‌ی فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست



نقش ما گو ننگارند به دیباچه‌ی عقل

هرکجا نامه‌ی عشق است، نشان من و توست



سایه زآتشکده ماست فروغ مه مهر

وه از این آتش روشن که به جان من و توست

 

دکلمه رضا پیربادیان

شب فرو می افتاد

 

شب فرو می افتاد

به درون آمدم و پنجره ها رابستم

باد با شاخه در آویخته بود

من در این خانه تنها تنها

غم عالم به دلم ریخته بود

ناگهان حس کردم

که کسی

آنجا بیرون در باغ

در پس پنجره ام می گرید

صبحگاهان شبنم

می چکید از گل سیب 

 

 

ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده ایم ...

 

روزگار عجیبی شده است!

حتی وقتی می‌خندیم،

منظورمان چیز دیگری‌ست،

وقتی همه چیز خوب است می‌ترسیم!

ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده‌ایم ...