چیزی که در ذهنتان جای دارد
ولی چیزی را كه در ذهنتان جای دارد، خوب یا بد، بر شما فرمانروایی خواهد كرد
و هرگز از آن رهایی نتوانید یافت.
ولی چیزی را كه در ذهنتان جای دارد، خوب یا بد، بر شما فرمانروایی خواهد كرد
و هرگز از آن رهایی نتوانید یافت.
A little clown is living in my heart
,Small and very special,
It can dance and jump, laugh and sing
If you in pain and you need to cry
come and borrow it


Oh Mother North, eyes like blue sapphires
I'm lost in your wilderness, in your arms
From your love my heart has been forged
Eternal nights, to ever-light
To winter's throne
ای مادر شمال،چشمانت مانند یاقوت کبود است
من در میان سرزمین بی کرانت گم شده ام، در آغوشت!
از عشق تو قلب من با شب های بی پایان،نور همیشگی
و تاج و تخت زمستانیت آمیخته شده است
"Niin laulut Pohjolan kun sammuu, hiipuu hiljaa
Hallatar kun viljaa lyö, ja yö tuo kuninkaan tuon talven maan
Niin routaan kaivtaan, lepoon omaan maan
Ja laulut Pohjolan mukaan vain saan"
Oh Mother North, lakes like blue sapphires
Under your skies, into the wild I drown my sorrows
ای مادر شمال، دریاچه ها مانند یاقوتِ کبود هستند
در زیر آسمانت، در طبیعت تو غم هایم را از میان میبرم
At the midnight hour of sacred light
The magic of these woods, so alive
در روشنایی روحانی نورِ نیمه شب
جادوی این جنگل درخشنده تر است
The shadows of the giants in a silvery dark light
From the snowy trees ahead
And their slow march closer to the flaming night skies
To touch the tail of fire
سایه های عظیم در نور نقره ای
از درختان پوشیده از برف پیش رو
و گام های آرام آنان به آسمان شعله ور شب نزدیک تر میشود
But their roots hold the secrets, these melodies
Echoes from the past, nothing here will last
But the songs from your journey
.You will bury with your heart
اما ریشه ی آنها اسرار را حفظ می کنند، این ملودی ها
از گـذشته پـژواک دارند، هیچ چیز اینـجا دوام نمی آورد
به جز ترانه های سفر تو
که با قلبت دفنشان میکنی.
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
آواز دهل شنیدن از دور خوش است

Sweet fall, come and take me away from this pain
پاییز عزیز، بیا و من رو از این درد جدا کن
Towards the dark womb of winter
به سوی دل تاریکی زمستان
Beautiful fall, kill the light of summer
پاییز زیبا، درخشش تابستان را بمیران
And bless us with your shades
و ما را با تیرگی ات خوشبخت کن
Sweet fall, chase the sun away
پاییز عزیز،ما را از خورشید رهایی ببخش
And lay down the veil of leaves
و در زیر پوشش برگ ها آرام بگیر
Beautiful fall, come and take me away from this pain
پاییز زیبا،بیا و من رو از این درد جدا کن
Towards the dark womb of November
به سوی دل تاریکی نوامبر
"To them you are the bringer of grief
برای آنها، تو آورنده غم و اندوه هستی
But you will lead me to hope
ولی تو من را به امید هدایت میکنی
Into the arms of winter frost
در میان آغوش شبنم های زمستانی
Will you release me
رهایم میکنی
And silence those fears
و آن ترس ها را سرکوب میکنی
I wait for your arrival
منتظر رسیدنت می مانم
And soon it will be too cold for the tears"
و به زودی برای اشک ها بسیار سرد خواهد بود
The great clouds, I welcome your shields
ابر های بزرگ، از سپر های شما استقبال میکنم
My old friend, will you lay me back to rest
دوست قدیمی من، من را برای آرامش به خواب میبری
I've been suffering so long without you
خیلی وقته بدون تو زجر میکشم
نظراتت و پیشنهاداتتون رو درباره متن آهنگ و خود موسیقی برام بنویسید.
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
