توکل کردم، راحت شدم.

عزیز. ز. زاهار: 

من خودم از وقتی دخالت کردن در کار دیگران را رها کردم و "توکل" کردم راحت شده ام. 

از نظر خیلی ها توکل کردن به معنای منفعل ماندن است، اما درست برعکس. توکل حالت آرامش محض است که پذیرش و سازگاری با خود به ارمغان می آورد. پَسیو نیست، اکتیو است. میتواند حالت هایی را به ما عرضه کند که قادر به عوض کردنشان نیستیم و به تمام معنا نمیتوانیم بر کیفیتشان واقف شویم. با این حالت هاست که میتوان به هستی با عشق نزدیک شد.

 

پ.ن:  اگر تجربه ای از ایمان داشتید

و جایی از توکل کردنتون نتیجه گرفتید،

واسم بنویسید.

فراموشی هایت، هدر میرود...

درست وقتی می گویـی؛

فراموشش کردم

آهنگی پخش میشود

کسی مثل او می خندد

یک نفر عطری می زند

که بوی او را می دهد

و

همه فراموشی هایت،

هدر می رود...!